خیلی بامزه است. از صبح دارم معرفتشناسی و روش شناسی میخونم و لذت می برم. می آیم کمی از آینده پژوهی و معرفت آن بنویسم و یادداشت کنم، منحرف می شوم به سایت الف و مطلبی در باره آپارتمان های لوکس تهران
بعد از آنجا که کَمکی اقتصاد خوانده و علاقه هایی به ریاضیات مالی و فاینس داشته ام به خوبی می فهمم که اگر وقتم را در حوزه های پول و املاک و بورس تلف می کردم حتما وضع مالی بهتری می داشتم.
دوراهه پول شخصی و آینده پژوهی اجتماعی، باز هم مرا متعجب می کند از اینهمه سرگردانی و ماموریت غیرممکنی که ول کنش نیستیم!
یاد دوستم حسنی بخیر،
من کارشناسی ارشد می خواندم که شاخ غول بشکنم و شاید خارجستانی را هم دور بزنم و برگردم. او هی تکرار می کرد: در تهران، صفرهای حساب بانکی ات هست که ارزشت را تعیین می کند! نزدیک به بیست سال از آن حرفها گذشته است!
واقعا در این جامعه فردیت زده و مرگ همت جمعی، آینده پژوهی و معرفت شناسی و فلسفه، دلخوشکنکی شخصی شده است و بیش نیست!