خدایا به من چشمی ده که متوجه باشم من هم میتوانم با قلمم، با فکرم چنین انسان دوست و خیررسان باشم.
خدایا من پزشک نیستم ولی درد مردمم را و شان بالایشان برای اقتصاد و آینده بهتر را می بینم. رحمی کن لیاقتی بده و توفیقی بده خادم باشم.
من هر روز در حال خیانتم و دلیل آن را سیستمی میدانم که واقعا خیانت و دروغ را سرمشق قرار داده.
امروز رییسش حرافانه دروغ گفت و آب از آب تکان نخورد.
خدایا قوتی ده که این چرخه را اصلاح کنیم و در این چرخه خادم باشیم
خدایا سکوت و سکون را بر ما روا مدار.
خدایا میدانم خوانندگان این متن حرف دلم را متوجه نخواهند شد و از خیانتی که نام بردم دلگیر و کنجکاو خواهند بود.
خدایا نظام اداری کشورم را از این رخوت و چاپلوسی برهان. خدایا شاهدی که در این مسیر حرفهایی برای گفتن داریم خدایا لیاقتی ده و توفیقمان بده مفید باشیم.
از روزمرگی و مدیر ضعیف ما را نجات بده.
از پارتی بازی و سو استفاده رییس نجاتمان بده.
اما حیف، بعد ده سال استخدام این سازمان، چقدر دلم دور شدن از این خاطره ها میخواهد. لذا خدا، نیروهایی به این سازمانها و ادارات برسان که بهتر از ما باشند، صبورتر و راست قامت تر.
من تسلیمم، مثل ده ها کارمند مستعد ولی به هدر رفته این سازمان. ما چه زود هدر رفتیم. چه زود. انگیزه ها فسرد، شعارهای پوشالین و خوش نمایان واقعیت تلخ بردند و مدیر شدند.
خدایا ما را از این گمراهیی ها برهان.