سعید تمر

آینده خوشی برای همه میخواهم به روشی[شناسی] منظم

سعید تمر

آینده خوشی برای همه میخواهم به روشی[شناسی] منظم

سعید تمر

این دفتر شلوغ و بینظم من است. دفتر شخصی.
شاید چند پیوند مفیدی برایتان وجود داشته باشد.
به زودی افتتاح سایت رسمی خودم را در اینجا اعلام خواهم کرد.
tamar.ir
---------------
خوش به حال آنانی که چهل سال اول زندگی خود را به خودشان اختصاص می دهند و باقی را وقف مردم می کنند
و
بدا به حال آنانکه جابه جا

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

سلام

چرا این داستان را دوست دارم بنویسم؟ دزدی و نادرستی خیلی عواقب دارد. رفاه زندگی افراد در یک جامعه،‌ چندان هم وابسته به میزان درآمدشون نداره! بستگی به این داره که هزینه ها را هم برای هم افزایش ندهیم.

--------------

خلاصه داستان. اگر دستگاه ایران رادیاتور چراغ های چشمک زنش شماره های 40 60 80 بود یعنی یکی از سه قطعه فن، شیر فشار و یا برد دستگاه ایراد دارد.

قبل از آنکه خودتان را به تعمیرکار ناآشنا و نامطمئن بسپارید، کافی است خودتان سه تا کاور دستگاه را بازکنید. اول فن را بچرخانید اگر می چرخید مستقیم بروید بازار و یک شیرفشار بخرید و با دو تا پیچ عوضش کنید. اگر مشکل حل نشد، حالا می توانید مطمئن باشید که برد دستگاه تان مشکل دارد (یک آی سی باید عوض شود). تا همینجا شما یک دستمزد 50 یا 100 تومنی جلو هستید بعلاوه اینکه یک نفر شما  و خانواده تان را سر کار نمی گذارد برد دستگاه را با خودش ببرد و فردا با منت بیاید دوباره وصل کند و حق تعمیر هم بگیرد!!

توضیح: تعمیر کار نادرست، بعد از اینکه پول برد را از شما گرفت، محتمل است که مثل مورد من،‌ شما و شانستان را شماتت کند که شیرتان هم مشکل دارد و 400 500 تومن برایتان هزینه بشود!! من آمار خوندم احتمال اینکه دو تا سیستم مستقل همزمان خراب شود تقریبا نزدیک صفر است و این شانس شما نیست که خراب است این اعتماد شما به تعمیرکارتان است که مشکل دارد!!

-------------------------------------

 

آرزو داشتم یک وبسایت داشتیم و همه درست کاران را معرفی می کردیم و همه نادرستان را رسوا. من فاکتور مهر شده ای را به هزار دوز کلک از آن شرکت گرفتم و ترس در دلشان کاشتم ولی این پایان کار نیست!

اگر مردم ما به حقشان قانع باشند واللا زندگی زیاد سخت نخواهد بود. چرا باید همدیگر را آزار دهیم و قطعات سالم را هم بعنوان خراب،‌درو بریزیم؟ مگر یک ملت چقدر ثروت دارد که هدر دهد؟

سعید تمر

اگر توفیق شود کتاب هایی خواهم نوشت

یک کتاب در مورد تلقی مردم ما از سیاست و حکمرانی،‌از اینکه چه نگرشی دارند و چه چیزی در دموکراسی در حال اتفاق افتادن است و چه چیزی را باید آماده شویم.

یک کتاب در مورد، دردهای بشر، اینکه ما در میانه یک توحش هستیم میانه تمدن و هنوز تمدن گشوده نشده است ( البته اگر تمدن را شهرنشینی تلقی کنیم که خیلی وقته نصف بیشتر مردم جهان شهرنشینند) تمدن به این تعبیر که از دردها رها شویم و چه چیزی بزرگتر از درد گم شدن!

بشر چقدر ضعیف است.

اسم کتاب من: دموکراسی بر مرگ

سعید تمر

اگر کارت سوخت تان گم شده است

اگر کارت سوخت شما سوخته است و کار نمی کند

نیاز دارید که دوباره ثبت نام کنید. درسته؟

اما دست نگاه دارید؟

تجربه خودم این بود که به سه دفتر پلیس +10 مراجعه کردم و هر بار مدارکی را کپی و آماده کردم در حالیکه اصلا نیازی به مراجعه به این مراکز نبود.

 

گام یک- خیلی راحت از اینجا  (http://sokht.epolice.ir خدا می دونه اگر گوگل نبود چی می شد!!) اول ببینید دست غیب برایتان کارت سوخت صادر نکرده باشد!! بلی درست فهمیدید در این مملکت عده ای کارت سوخت مجدد برایتان صادر کرده اند بدون آنکه براشون اهمیت داشته باشد که بهتان خبر بدهند که برایتان کارت سوخت صادر کرده اند و اگر پلیس نامحترم راهور، سامانه بهنگام کردن آدرس اش کار می کرد کارت سوخت قرار بود مستقیم دم در خونه تون هم بیاید! اما از آنجا که در این مملکت یک غضنفری همیشه هست که قیرباشه نگه بان نباشه یا همه باشند کبریت نباشه، این بهشت برین دولت الکترونیک، ناکارآمد می شود و شما آواره این مرکز و آن مرکز می شوید!!

 

خب. اگر آدرستان درست می بود که کارتتان را گرفتید و اینجا دنبال راهنمایی من نبودید. پس آدرستان را پلیس محترم بهنگام نمی کنه یعنی اجازه نمیده که به راحتی بهنگام کنید!! آخه سایتش را هم قبلا از پول من و شما ساخته اند ولی کار نمی کنه!! چرا؟ خب، پروژه تبدیل شده به رانت، حیونکی پسرخانه نتونسته کارش را درست انجام بده ولی نگران نباشید، همه به پولشان رسیده اند!!

 

گام دو- در همان صفحه گام یک، پیگیری از پست را بزنید و خیلی راحت بفهمید که کارت سوختتان دست کدام باجه معطله منتظر حضور شماست. خلاص.

 

 

ولی خدایی، حیف نیست در این مملکت این همه کار می کنند از پول من و شما برای 22 میلیون خودرو کارت سوخت هوشمند (چه پروژه میلییاردی بوده) صادر می کنند ولی بهمون خبر رسانی درست نمی کنند؟

جالا پرسش، چرا کسی خبررسانی نمی کند؟ مثلا نمونه خبررسانی سخنگوی بدبخت دولت بدبخت را ببینید اینجا

یا سخنگوی بیچاره شرکت پخش و پالایش نفت را ببینید که چقدر بی اطلاع است از تصمیم ها

چرا؟

چون نظام اداری را به گند کشیده ایم!! عده ای زنبور نر (البته گوریل انگوریل هم زیاده توشون) بی خاصیت بر ادارات سوار شده اند و کارشناسان را رنجانده اند و فرهنگ بی خیالی مستولی شده.

 

یا حق.

 

 

سعید تمر

فرض کنید کارکنان ایران خودرو، حق داشتند رئیس شان مدیرعاملشان و یا مدیران میانی شان را به چالش بکشند و در یک دادگاه یا هیات منصفه،  بی لیاقتی آنها را اثبات می کردند و طرف به همین راحتی عوض می شد.

 

تصور کن هر کسی در بخش عمومی حق داشت رئیس نالایقی که رئیس بالاتر منصوب کرده است را به چالش می کشید

 

ایران به همین راحتی آباد می شد

 

خداحافظ

سعید تمر

شنیدید میگوییم نره میگه بدوشش؟!

اما نشنیدید که بگوییم بابا سازمان برنامه و بودجه نابود شده، شیری نداره که بخواهی بدوشیش!

اساسا مشکل بودجه در سازمان بودجه محدود نشده که بخواهی سازمان برنامه و بودجه اصلاحات ساختاری را انجام دهد.

البته خوبه اگر بگوییم از یک نهاد حرفه ای مطالبه کرده ایم که اصلاحات ساختاری بودجه را تبیین کند!

این خوبه. به جا است.

اما بیایید ببینیم سازمان برنامه همان نهاد حرفه ای هست که میخواستید ازش اصلاحات ساختاری بودجه را مطالبه کنید؟ با عرض معذرت باید بگویم که نه خیر، باز هم شیری نیست که بخواهی بدوشیش!


پس چه کار کنیم؟

آها،‌از قضا ناامید نشو، الان از دو تا راهی که گمراهی بود نجات یافته ایم! اولا فهمیدیم که سازمان شیری نداره بدوشیش و اصلاحات ساختاری انجام بشه، دوما سازمان اصلا حرفه ای نیست که بخواهی ازش ارشاد و راهنمایی بخواهی که کل سیستم بودجه ریزی را اصلاح کنی!

حالا خبر بد دیگری هم براتون دارم!

رئیس سازمان با درک ناکارایی سازمان برنامه و بودجه کشوری، توپ را به زمین سازمان مدیریت و برنامه ریزی استانها انداخته و قرار است استانها برای خودشون بودجه ریزی کنند!


چه ایده آشنایی:

وقتی نمی توانی کاری بکنی، کار را بسپر به دیگر کسانی که اصلا آمادگی انجام آن را ندارند!!

یادتونه نمی توانستیم  یارانه سوخت را مدیریت کنیم گفتند پولش را بدهیم به خود مردم؟

با همین فرمان برویم جلو، یواش یواش به جایی می رسیم که میگیم مردم خودشون خود و خانوادشون را اداره کنند دیگه، حکومت متمرکز ملی دیگه چیه!!!


توقف/ایست/stop/دور!

ببینید مخالف بودجه ریزی در استانها نیستیم. اما آمادگیشون مهم نیست؟ مخالف حذف کلیه منابع رانتی از دست دولت هم به همین سادگی ها نیستم، پول را بدهید به مردم باشه! اما حرفم اینجا، از توان و ظرفیت سازمان برنامه و بودجه است.


چه کنیم:

در درون مرزهای این سیستم، جواب این است که هیچ کاری نمی توانیم بکنیم! هیچ!

بلی، این پاسخ کمی نیست! اگر بدانی جوابی که دنبالش هستی، در رویه های مرسوم اداری تان نیست، به خدا خیلی بهتون کمک کرده ام!

کاری که باید بکنیم، بازگشت به ابتداییات است. 

باید برگردیم و سازمان را به معنای قابل دفاع آن سازمان کنیم!

الان نیروهای خبره ای در سازمان و سازمان های کشور هستند که عملا هیچ کار و هیچ گفتگویی نمی توانند انجام دهند!

رویه‌های کاری ما، بزرگترین مانع ما هستند.

هژمونی افرادی که گزارش نویسی صرف را ارزش کرده اند و محتوا را نابود و بی ارزش، به طوری که کمتر گزارشی، 10 نفر خواننده درست و حسابی دارد

رویه گزارشهای تکراری و کپی کاری

رویه گزارش سازی هایی مبتنی بر دانش اولیه فردی که در نهایت آن،‌ جمع جبری و ناهماهنگ چند ایده فردی است را متوقف کنیم

به معنی واقعی کلمه، یادگیری جمعی و چرخه های کامل حل مسئله را جدی بگیریم.


از ژنو نیامده ام بلی، بسیاری از کارکنان و کارشناسان دیگر رمق و حتی دانشی برای یادگیری جمعی ندارند! اما آیا این به این معنی است که سازمان های مرده را باز هم سرپا نگه داریم؟ 

از قضا سازمان برنامه از معدود نهادها و سازمان های قابل دفاع ماست ببینید که وضعیت بقیه چقدر اسفناک است.

بیدار شوید

این مشکل اصلی ماست.

البته هر آنچه گفتم فقط در باره مرز درونی سازمان برنامه و بودجه بود که فقط بتواند در باره اصلاحات ساختاری بودجه، نظر مشاوره ای بدهد

برای اصلاح ساختاری بودجه،‌کاری که باید انجام شود،‌ عمدتا بیرون از سازمان برنام و بودجه است.

این قصه، تمامی ندارد و فعلا به همین جا اکتفا می کنم.


سعید تمر